هميشه جدايي و پايان يک رابطه ميتواند آسيبهاي فراواني داشتهباشد بهخصوص اگر فرد غافلگير شود و نداند در چنين موقعيتي بايد چگونه برخورد کرد، شايد براي خيلي ازخانمها و آقايان جوان بعد از دوران آشنايي پيش از ازدواج و نامزدي جدايي و پايان رابطه بسيار مشکل باشد. آنقدر که هرروز آن را به تعويق بيندازند و تا حد ممکن بهدنبال راهي براي فرار از چنين موقعيتي باشند ولي قرار نيست بعد از هر خواستگاري ازدواج باشد. گاهي ? فرد براي هم مناسب نيستند و بايد هرچه زودتر رابطه را تمام کنند، اينکه چگونه بايد به رابطهاي پايان داد و بعد از اين پايان و جدايي چگونه همه چيز را فراموش کرد و دوباره به زندگي عادي برگشت سوال خيلي از جوانهاست. مسلما کار راحتي نيست ولي ميتوان با يک نگاه واقعبينانه و بدون آسيب رواني زياد زندگي جديدي را آغاز کرد.
--------------------------------------------------------------------------------
همه چيز را نميتوان فراموش کرد
نبايد انتظار داشت که بتوان همه چيز را فراموش کرد. بسيار پيش ميآيد که نميتوانيم خيلي از چيزها را فراموش کنيم بهخصوص اگر خاطرات خوبي با آن فرد داشته باشيد. به هر صورت بخشي از آن خاطرات هميشه همراه ما خواهد بود.براي رها شدن از گذشته بايد ياد بگيريد که ذهن را مديريت کنيد و هرلحظه نسبت بهخودتان آگاه باشيد و نگذاريد ذهن هرگاه که خواست به گذشته سفر کند. اگر دقت کردهباشيد بيشتر اوقات ذهن يا در گذشته سير ميکند يا در آينده و کمتر پيش ميآيد که ذهن به همان زمان حال فکر کند.
اما چگونه ميتوان ذهن را به زمان حال آورد؟ بايد اول ياد بگيريد ذهنتان را ببينيد و حواستان باشد الان ذهنتان در کجاست؟ ذهن مثل کودکي بازيگوش مرتب بين گذشته و آينده گردش ميکند، با آموختن روشهاي بدست گرفتن افسار ذهن ميتوانيد مانع سفر آن به گذشتههاي نامطلوب شويد.
--------------------------------------------------------------------------------
دستور ايست دهيد
اين روش را روش ايست ذهني مينامم، يعني لازم است خيلي محکم و مقتدر به ذهنتان ايست بدهيد تا نتواند به هرکجا خواست برود. شايد براي همه ما پيش آمده باشد که هنگام تماشاي تلويزيون يا در تاکسي يا… يک دفعه ذهن به سمت موضوعي در گذشته منحرف ميشود و براي دقايقي يا ساعاتي يا حتي چند روز کنترل ذهن از دست ميرود. در حقيقت اگر آگاه نباشيد و نبينيد که ذهنتان در حال سفر به گذشته است نميتوانيد جلوي آن را بگيريد اما اگر حواستان باشد به محض اينکه ذهن بخواهد به گذشته سفر کند به آن يک ايست محکم ميدهيد و از پيشروي آن جلوگيري ميکنيد. ميتوانيد بهخود بگوييد: «ساکت، ديگر نميخواهم بيشتر فکر کنم! ياهيس» يا در ذهنمان روي اين فکرها ضربدر بزنيم و جلوي آنها را بگيريم.
--------------------------------------------------------------------------------
چطور ذهنتان را خالي کنيد
گاهي هم پيش ميآيد که ذهن ما آنقدر ازوقايع گذشته و اتفاقات پيش آمده پر است که انگار ظرف ذهن پرشده و در حال لبريز شدن است و مرتب وقايع در ذهن مرور ميشود و نميتوان به موضوع ديگري فکر کرد. ذهن تا حد معيني گنجايش دارد و بايد به نوعي از افکار نامطلوب و دوست نداشتني خالي شود. بهترين کار در اين زمان نوشتن است، کافي است هرچه در ذهن داريد بدون هيچگونه انتخابي روي کاغذ بياوريد و هيچچيزي را جا نيندازيد، بايد کاملا بدون سانسور و صادقانه بنويسيد تا ذهن کاملا تخليه شود. بعد وقتي ذهن کاملا خالي شد، آن کاغذها را دور بيندازيد يا حتي بسوزانيد.
--------------------------------------------------------------------------------
ازاول به جدايي هم فکر کنيد
وقتي در مراحل آشنايي پيش از ازدواج يا دوران نامزدي هستيد بايد از ابتدا هر ? باهم اين توافق را داشتهباشيد که ممکن است اين رابطه به دلايل مختلف از جمله تفاوت خانوادهها يا تفاهم نداشتن يا. . . به سرانجام نرسد. در حقيقت بهتر است زوجين قبل از ازدواج با هم اين موضوع را روشن کنند که قرار است مدتي را مثلا ? ماه براي بدست آوردن شناخت باهم باشند تا تصميم بگيرند که براي هم مناسب هستند يا نه! به همين دليل از ابتدا به هم وابسته نشويد. علاوه بر اين، براي پيشگيري از وابستگي از همان ابتدا هر روز و هر ساعت با هم صحبت نکنيد تا مبادا به فضاي احساسي وارد شويد. هرچقدر بيشتر به شناخت رسيديد کمکم رابطه را بيشتر کرده و احساسات را وارد رابطه کنيد.
--------------------------------------------------------------------------------
اول شناخت، بعد احساسات
حواستان باشد که براي پيشگيري از آسيب روحي در اين مدت آشنايي مثلا ? ماه بايد شناختتان جلوتر از احساستان حرکت کند، اگر احساسات زودتر از شناخت پيش برود ممکن است زود به هم وابسته شويد و ديگر دلکندن به اين آسانيها نباشد ونتوان نه گفت. در دوران نامزدي و آشنايي پيش از ازدواج هميشه اين خطر وجود دارد که بين طرفين وابستگي بهوجود بيايد. من هميشه به مراجعانم توصيه ميکنم، دريچههاي احساستان را زود به روي هم باز نکنيد و بعد از چند ماه کمکم از نظر احساس نزديک شويد.
--------------------------------------------------------------------------------
-----------------------------------------------------
صادق باشيد
اگر به هر دليلي در دوران آشنايي قبل از ازدواج و نامزدي به اين نتيجه رسيديد که به طرف مقابل نه بگوييد، در اين مواقع توصيه ميکنيم حتما با طرف مقابل صادق باشيد. بهتر است شما با يک خاطره خوب از هم جدا شويد، بايد به اين بلوغ برسيد که حتما لازم نيست جداييبا دعوا و دلخوري و حرفهاي آزاردهنده و… باشد، ميتوان خيلي آرام و با آرامش از هم جدا شد بهخصوص اگر همان اول به اين توافق رسيده باشيد و از ابتدا آگاه باشيد که ممکن است از هم جدا شويد. در واقع هر کدام از شما حق داريد بدانيد چرا اين رابطه نبايد ادامه پيدا کند و همچنين شما بتوانيد با خود کنار بياييد.
--------------------------------------------------------------------------------
توافقهاي بعد از جدايي
قبل از جدايي بهتر است با خاطرهاي خوش با هم توافقهايي کنيد، مثلا اينکه ديگر با هم تماس نگيريد يا اگر وسايلي ردوبدل يا هديه شده به هم برگردانيد تا هم دوباره خاطرات را يادآوري نکند و هم ديگر بهانهاي براي تماس مجدد نداشتهباشيد. يعني از همان ابتدا همه چيزها را آرام آرام از خود جدا کنيد.
--------------------------------------------------------------------------------
با اقتدار «نه» بگوييد
اگر در دوران آشنايي يا نامزدي وابستگي بهوجود آمده باشد، جدايي مشکل ميشود و حتي گاهي اتفاقات ناگواري مثل افسردگي و حتي خودکشي هم پيش ميآيد. هنگام جدايي نبايد تنها به فکر خود باشيم بلکه بايد حواسمان به حال و هواي طرف مقابل هم باشد چون وقتي وارد رابطهاي ميشويم ديگر تنها خودمان نيستيم بلکه مسئول طرف مقابل هم هستيم و نبايد کاري کنيم که به او آسيبي برسد. اگر قطع يک دفعهاي رابطه ممکن است به او آسيب برساند، در اين جور مواقع پيشنهاد ميشود بهتدريج رابطه کم شود. مثلا اگر ? روز در هفته با هم صحبت ميکرديد حال آن را به يک روز در هفته تبديل کنيد تا آرام آرام طرف مقابل براي جدايي آماده شود. حواستان باشد در اين مواقع از موضع قدرت وارد نشويد مبادا حرفهاي نابجا بزنيد و احساس طرف مقابل را زير سوال ببريد، مهم اين است که شما هنگام جدايي رفتاري انساني داشته باشيد.
زمان و اقتدار به همراه هم کمک ميکنند تا بتوانيد وابستگي طرف مقابل را کم کنيد. اگر او ببيندمرتب و مداوم و با اقتدار شما به او «نه» ميگوييد و او هر راهي را امتحان ميکند ولي باز هم نه ميشنود، کم کم کنار ميآيد که از شما دل ببرد.
--------------------------------------------------------------------------------
3ماه زمان نياز داريد
وقتي ماشيني با سرعت زياد در حال حرکت است، هنگام ايستادن يک خط ترمزي روي زمين بهوجود ميآيد، رابطه نيز چنين است. بعد از پايان رابطه مدت زماني طول ميکشد که شرايط دوباره عادي شود. اين زمان در درجه اول بستگي به ميزان پذيرش شما دارد و بعد باتوجه به راههايي که براي مديريت ذهنتان انتخاب کردهايد ميتواند اين زمان طولانيتر يا کوتاهتر باشد. معمولا ? تا ? ماه زمان ميبرد که فرد بتواند خود را با شرايط جديد وفق دهد، اصولا ميگويند، تغييرات رواني بعد از3 ماه خودش را نشان ميدهد، البته اين زمان در آدمهاي مختلف ميتواند کمتر يا بيشتر باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
فردا سختتر از امروز است
اگر در دوران آشنايي به شناختي از طرف مقابل رسيدهايد و ميدانيد بايد رابطه را قطع کنيد ولي بهدليل وابستگي اين کار برايتان راحت نيست با خود بينديشيد که اگر امروز اين کار نکنيد ممکن است يک ماه ديگر يا يک سال يا حتي ? سال ديگر با وضعيت بدتري جدا شويد، پس هرچه زودتر اين اتفاق بيفتد بهتر است. بايد اين بلوغ را در خود بهوجود بياوريد که خيلي اوقات اتفاقات زندگي مطابق خواسته شما پيش نخواهد رفت و زمانهايي نميتوانيد به خواستههايتان برسيد. اگر چنين تحملي را در خود بهوجود بياوريد و از همان اول بهخود بقبولانيد که ممکن است در پايان آشنايي از هم جدا شويد ديگر از جدايي ضربه سنگيني نخواهيد خورد. بنابراين براي جدايي بايد اول در ذهنتان تصور کنيد که اگر امروز جدا نشويد سال ديگر جدايي برايتان دشوارتر نخواهد بود؟ بعد بايد سعي کنيد جلوي خودتان را بگيرد و مشغول کارها و فعاليتهايي شويد که کامل ذهن شما را بهخود مشغول ميکند.
--------------------------------------------------------------------------------
انرژيتان را تخليه کنيد
اگر در دوران جدايي فقط در خانه يا تنها باشيد و هيچ کاري هم براي انجام دادن نداشته باشيد مسلما اذيت خواهيد شد. تمام ذهن شما آدمي است که او را ترک کردهايد و مدام در وسوسه زنگ زدن و ارتباط با او هستيد، پس بايد خودتان را مشغول کرده و دورتان را شلوغ کنيد، خود را در روابط اجتماعي و در بين دوستانتان قرار دهيد، به کارها و فعاليتهاي موردعلاقهتان مشغول شويد تا انرژي شما را به سمت ديگر ببرد چون عشق و دوست داشتن نوعي انرژي است که به سمت شخص مورد علاقه شما معطوف است پس شما بايد اين انرژي را به سمت ديگري چون ورزش کردن، علاقههاي شخصي، سفر و. . . منحرف کنيد، گرچه ممکن است صددر صد فراموش نکنيد اما مسلما احساس بهتري پيدا خواهيد کرد.
--------------------------------------------------------------------------------
از يک رابطه وارد رابطه نامزدي جديد نشويد
گاهي پيش ميآيد بعد از جدايي از نامزدي قبلي بلافاصله موقعيت ازدواج ديگري پيش ميآيد. آيا در چنين مواقعي ازدواج ميتواند به فراموشي نامزد قبلي کمک کند؟ مثلا فرض کنيد در رابطه قبلي نامزدتان احترام چنداني براي شما قائل نبود، حالا در رابطه جديد شما به محض ديدن کوچکترين احترامي جذب ميشويد و به فاکتورهاي ديگر توجهاي نميکنيد و تنها نداشتههاي رابطه قبلي را در رابطه جديد جستوجو ميکنيد. حواستان باشد شما نبايد از رابطه قبلي فرار کنيد و تنها منتظر باشيد بدون فکر به فرد ديگري وابسته شويد. به همين دليل پيشنهاد ميکنيم بعد از قطع رابطه نامزدي تا چند ماهي نامزدي جديدي را آغاز نکنيد، بهتر است کمي صبر کنيد تا خودتان را پيدا کنيد و بعد در يک رابطه جديد قرار بگيريد چون در اينجا احتمال اشتباهاتي بهوجود ميآيد که ميتواند برايتان سنگين تمام شود.
--------------------------------------------------------------------------------
با کسي حرف بزنيد
گاهي بعد از جدايي آنقدر فرد تحت فشار قرار ميگيرد که بد نيست با يک مشاور صحبت کند چون شايد مشاور بتواند به او کمک کند تا از فضاي وابستگي بيرون بيايد چون گاهي مشاور به تحليلهايي از دوران کودکي و شخصيت فرد ميرسد که ميتواند بسيار کمککننده باشد، از طرف ديگر فضاي حمايتي جلسات مشاوره ميتواند کمک بيشتري هم بکند اما اگر هم فرد چندان تمايل ندارد از يک مشاور کمک بگيرد ميتواند احساساتش را با يک دوست صميمي يا يکي از اعضاي خانواده يا. . . در ميان بگذارد همين بيان احساسات و گفتوگو ميتواند بسيار کمککننده باشد و همچنين خود حرف زدن ميتواند بسياري از استرسها و فشارها را از بين ببرد. البته خودتان درذهنتان بايد به اين پذيرش رسيدهباشيد که قطع اين رابطه به نفعتان بودهاست، در اين حالت ديگران نيز با حمايتشان به شما کمک بيشتري ميکنند.
--------------------------------------------------------------------------------
بهدنبال تغيير باشيد
بعد از جدايي هرگونه تغيير محيطي ميتواند به شما کمک کند، مثلا سفر يا خريد وسيلهاي تازه يا… مثلا اگر از مدتها پيش ميخواستيد ميز تازهاي براي خود بخريد، حالا همان خريد ميتواند کمککننده باشد. به سراغ کارهايي برويد که مدتهاست انجام ندادهايد و انجام آنها ميتواند حسهاي جديدي را در شما ايجاد کند، مثلا ميتوانيد به سراغ کلاسهاي موسيقي ياسازي که مدتهاست آن را دوست داريد برويد يا آموختن يک زبان تازه يا… برويد تا حسابي مشغول شويد. در واقع بهدنبال فعاليت جديدي باشيد که تا به حال به آن نپرداختهايد و ميتواند بسياري از انرژيهايتان را تخليه کند و ديگر فرصت نکنيد به چيزي فکر کنيد.
--------------------------------------------------------------------------------
نگران حرف مردم نباشيد
متاسفانه آدمها متوجه نيستند که وقتي به حرف ديگران اهميت زيادي ميدهند در واقع خود را تبديل به عروسکي ميکنند که نخهايش در دست ديگران است، چون بايد خود را شبيه حرف ديگران کنند. ما يکبار بيشتر به دنيا نميآييم و فرصت کمي هم در اختيار داريم، در اين فرصت کوتاه قرار نيست طبق گفته ديگران زندگي کنيم چون در اين صورت مسلما زندگي خود را باختهايم. آدمهايي که از کمبود خودباوري و اعتماد به نفس رنج ميبرند و تاييد دروني ندارند معمولا در بيرون و در حرفهاي ديگران بهدنبال تاييد هستند و منتظرند تا ببينند ديگران چه چيزي ميگويند تا عمل کنند. اگر بتوانيد خودتان تاييد را بهخود بدهيد ديگر نيازي به حرف ديگران نداريد. فرض کنيد در دوران نامزدي به دليل حرف مردم از طرفتان جدا نشديد ولي بعد از ?? سال دچار مشکلات زيادي شديد اما در اين موقعيت شما تنهاي تنها هستيد و هيچ کدام از آنهايي که قبلا شما به دليل حرفهايشان جدا نشديد حالا حمايتتان نميکنند و شما در اوج مسائل و مشکلاتتان تنها ماندهايد. بايد بدانيد مردم حرفهاي زياد ميزنند و شما بايد فقط به حرفهاي خودتان گوش کنيد، شما بايد جايي در زندگيتان تصميم بگيريد که فقط خودتان باشيد؛ بدون نقاب، بدون فيلم بازي کردن و…
نظرات شما عزیزان: